میانبر به تباهی به قلم ستاره لطفی
پارت سیزده
زمان ارسال : ۳۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
(نظر فراموش نشه 💗)
چشمانش را به آرامی باز کرد. اولین چیزی که دید، سقفِ زرد و نم خوردهی آن هتلِ کذایی بود که چیزی تا آوار شدنش، نمانده بود. حال آسمان روشن شده بود و میتوانست دقیقتر اطرافش را ببیند. به جسمِ بیحالش نگاهی انداخت، لباسهایش با لباسهای کاملاً مشکی عوض شدرمان فوق برای چاپ ارسال شده است و دیگر امکان مطالعه آن وجود ندارد. با تشکر از درک و توجه شما خوانندگان عزیز
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنون عزیزم❤️💕
۱ سال پیشملیکا
00خوبه فقط یکم پارتا رو بیشتر کن
۱ سال پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
حتماً
۱ سال پیشم
00رمانت جالبه کاش پارتا بیشتر میکردین بازم ممنون بابت وقتی که میزارین عزیزم
۱ سال پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
حتما عزیزم، نظر خواننده ها برام خیلی مهمه
۱ سال پیشندا
۳۰ ساله 00خیلی عالیه هیجانی لطفاپارت طولانی باشه یازیدند
۱ سال پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنون🌱
۱ سال پیش
Fati
00رمانت معرکست ولی یکم پارتا رو بیشتر کن عزیزم🙃